فرنگ 2
یکی دیگه از تفاوتهای ما با خیلیای دیگه زرنگیمونه! بی تعارف من این دور و برا آدم از کشورهای مختلف و همچنین خود ساکنین اینجا زیاد دیدم و فکر میکنم انصافا بطور متوسط سطح هوش و خلاقیت ایرانیا از خیلیای دیگه بیشتره. البته همینجا فراموش نکنیم که همین یک پارامتر نیست و خیلی چیزای دیگه هم وجود داره که خوب نتیجش همین شده که در عین حال هنوز کلی مشکلات داریم.
اما اگه بخوایم بصورت تنها در همین مورد هم صحبت کنیم، خود این خلاقیت و بهره هوشی شده یکی از مشکلات ما. خیلی برام جالبه که میبینم اینا خیلی کارا رو از راههای احمقانه انجام میدن یا بقول خودشون لقمه رو دور سرشون میچرخونن. اوایل برام عجیب بود ولی دیدم خوب همین باعث شده که بلاخره کار انجام بشه!
وقتی یکی بالادسته و یکی زیر دست، دیگه همه به حرفش گوش میکنن. و خوب بجای اینکه هرکسی بخواد نظری بده و اصلاحی کنه یا چمیدونم جمع بشن و جلسه های متعدد و فکر و جر و بحث، خیلی راحت شروع میکنن به انجام برنامه داده شده. اینه که هرچند نه از راه کاملا ایده آل ولی بلاخره با کمی بالا پایین، کار انجام میشه.
ماها معمولا خیلی ایده آل گراییم و همچنین متکی به نظر خودمون. همیشه سعی میکنیم یک مساله رو کلی تحلیل و بررسی کنیم و راه کار ارائه کنیم. حرف هیچکدوم دیگه رو هم کاملا قبول نداریم و بجای اینکه کمک کنیم یک حرف هرچند نیمه خوب تحقق پیدا کنه، سعی میکنیم حرف خودمونو به کرسی بنشونیم که فکر میکنیم بهترینه! و این میشه که معمولا کارا پیش نمیره و با کلی جلسات و بررسیها آخرشم در حد طرح و حرف باقی میمونه. چون بیشتر به همون فکرمون و هوش و خلاقیتمون متکی هستیم تا عمل.
این موضوع در حیطه های شخصیمون هم هست و نه فقط در محیطهای گروهی. یک کاری رو میخوایم خودمون هم انجام بدیم اونقدر بالا پایین میکنیم تا از ره بهتر انجام بدیم و آخرشم میشه مثل بقیه کارا. نمونش کمی مشابه همون مطالب قبلی که در مورد خودم و عقب انداختن کارام میگفتم.
البته چیزی که کاملا مشخصه نسبی بودن همه این حرفاست. یعنی قطعا عمومیت تام نداره ولی در مجموع اون چیزی که من دیدم اینطوری به نظر میاد و فکر میکنم اکثریت داره. و همچنین اینکه واقعا فکر میکنم از موارد مهم در ایجاد تفاوتها بوده.
آدم