Tuesday, December 07, 2004

ایرانیای مالتی تَسک!

دیگه دارم کم کم مطمئن میشم ما به همون سبک زندگی خودمون عادت کردیم و کاریش هم نمیشه کرد. اینجا وضع کار کردن خیلی روبراه تر و اصولی تر از ایرانه. توی ایران تجربه خیلی کارای مختلف رو داشتم و در عین حال همیشه مشغول چند تاشون بودم. تازه در کنار هر کاری همونطوری که هممون میدونیم یک ذره، فقط یک ذره، هم کارای متفرقه پیش میاد که معمولا از اصل کار بیشتر وقت و اعصاب آدمو هدر میده! خلاصه این وضعیه که فکر میکنم برای همه تو ایران هست که بقول معروف یک سرن و هزار سودا وگرنه نمیتونن گلیمشونو از آب بکشن!

اینجا برعکسه. همه چیز سر جای خودشه و همه کس سر کار خودش. همیشه یه کار اصلی و مشخص برای یه نفر وجود داره و با تمام تلاش در جهت اون هدف پیش میره بدون اینکه مجبور باشه به مسائل دیگه فکر کنه. خیلی خوب و جالبه نه؟ ولی فکر میکنین! من که با چنین اوضاعی زیاد جور نشدم. هروق اینجا کار و مشغله فکریم کمه، بیشتر هرز میرم و وقت تلف میکنم. ولی این اواخر که کمی کارای مختلف افتاده رو دوشم و فکرم روی چند موضوع مختلف پراکنده شده، تازه دارم حال میام!! (یه چیزی تو مایه های باد وطن!!)

خدا خودش کمک کنه.

آدم