Thursday, December 08, 2005

دل کوچولوها

حوا با یک بنده خدایی قهر بود. قهر که نه، ناراحتی آدم بزرگا رو که میدونین، بقول همون آدم بزرگا سرسنگین بود ولی به نظر من که اونطور تابلو نبود که فینگیل هم بخواد بفهمه.

امروز که اون بنده خدا هم خونه ما بود، فینگیل صداش زد و گفت بیا اینجا ...
- بیا
= بگو خوب چکار داری؟
- بیا اینجا، مامان هم
= خوب اومدم عزیزم بگو
- حرف بزن!
= چی؟! چی بگم؟
- حرف بزن دیگه؟
= با تو؟
- نه، با هم حرف بزنین!!

ما که نفهمیدیم واقعا منظورش چی بود و آیا واقعا اینطور احساس کرده بود که مشکلی هست یا نه. ولی به هرحال باعث شد که همه در عین تعجب بخندن و خلاصه تا حدی مراسم آشتی کنون راه بندازه!

آدم