Wednesday, June 15, 2005

بار کج!

میگن بار کج به منزل (مقصد) نمیرسه. ولی بی انصافا نگفتن پس چکارش کنیم. این ایرانیا از اولش توی ضرب المثلها هم فقط یادشون بوده جنبه منفی رو یاد آور بشن.

خوب کاری نداره خودمون فکرشو میکنیم. یا باید هرطور شده کمی راستش کنیم و باز هم ادامه بدیم. یا اینکه کلا پیادش کنیم و از اول مرتب بارش کنیم. معمولا آدما سعی میکنن تا جایی که راه داره مورد اول رو اجرا کنن. حتی اگه مجبور بشن تمام راه یک دستشونو به بار بگیرن و بخشی از فشار اونرو خودشون تحمل کنن.

راه دوم هم خیلی خوبتر و شسته رفتست. باعث میشه آدم یدفه کلک کارو بکنه و بیخود خودشو علاف نکنه. اگه درست بشو بود که با همون جابجاییهای اول و دوم درست میشد و دیگه بار کج نبود. ولی مشکلی که داره اینه که باید مطمئن باشی که به اندازه کافی آدم کمکی هستن که باهم بارو پیاده کنین وگرنه یا خودت ضمن پایین آوردن بار زیرش له میشی یا میفته و میشکنه! تازه بعدشم باید مطمئن باشی به اندازه کافی نیروی کمکی و همچنین واردتر از دفعه قبل هستن که اولا بار رو بذارن بالا و ثانیا مطمئن باشی دوباره کج بار نمیزنن! وگرنه بعد از اون همه زحمت و اتلاف وقت و خستگی، تازه میرسی سر جای اول.

من که هنوز فکر میکنم وقت و شرایط عمل به راه دوم نرسیده هرچند که کلی تا حالا چپ و راستش کردیم و هنوز هم کلی از فشار بار رومونه و داره خستمون میکنه. هرچند که عده ای از همراهان میخوان بارو پیاده کنن ولی اینی که من میبینم، مشمول شرایط حالت دوم نمیشه.

آخرش دلم نیومد ننویسم!!
پ.ن. کاش مثل بعضیا وبلاگم طبقه بندی داشت که حداقل اینو میذاشتم توی سیاسی-انتخاباتی تا ضایع نشم با اینقدر کنایی نوشتنم!

آدم