Friday, June 24, 2005

بهانه

آدم معمولا برای شروع کاری که براش سخته یا دوست نداره دنبال بهانه میگرده. یا اگه بهتر بگم برای عقب انداختن اون. همیشه یادمه که از زمان بچگی هم همینطور بودم که در مورد این جور کارها دنبال یک زمان شروع مناسب میگشتم! مثلا اگه قرار بود بچه درس خونی بشم یا برای کنکور شروع کنم به جدی خوندن، میگفتم خوب حالا که این هفته هم گذشت، بذار تا آخر این هفته هم خوش بگذرونم و فیلمای آخر هفته رو هم تا ته ببینم، بعد از ابتدای هفته جدید (که معلوم نیست میخواد چه فرقی با همه هفته های دیگه داشته باشه) دیگه شروع میکنم به جدی خوندن. یا مثلا ترک یک عادت بد رو موکول میکردم به شروع سال جدید یا زمان تولدم یا هرچیز دیگه. و خوب مسلما با همچین روشهایی هم آدم به ندرت میتونه شروع خوبی داشته باشه که اختلالی توش ایجاد نشه و دوباره بر اثر دل چرکینی، اونو به شروع مجدد از یک زمان مناسب موکول نکنه!

تا اونجایی که من دیدم همه همینطور هستن ولی اینو میخوام به خودم بگم، خودم که دیگه میدونم این گول زدنهای آدم به خودش یعنی چی ولی باز هم به تاکید و یادآوری نیاز دارم، حالا اگه کس دیگه ای هم تونست گوش کنه که بهتر:
آدم حسابی، این ساعت و اون ساعت، روز جدید، سال نو، فلان عید یا عزا، تولد خودت یا بچت، یا هر چیز دیگه فرقی نمیکنه. اگه آدمش باشی که کاری رو بکنی، باید بتونی از همین الان شروع کنی و بیخودی توش تاخیر ایجاد نکنی. اگر هم آدمش نیستی، بیخود از این خط و نشونا برای خودت نکش که بخوای شروع مجدد رو مثل یک کوه برای خودت درست کنی و بعد از شکست در این شروع مهم کاذب، بخوای دلسرد بشی. هر روز و هر ساعت میشه شروع کرد اگه درست فکراتو کرده باشی. هرچند بار هم که فکرشو بکنی میشه شروع کرد به شرطی که فرقی با دفعه قبلش داشته باشه.

آدم