Wednesday, June 22, 2005

خاطرات بی استفاده!

با هزار شوق و ذوق بهترین دوربین های آنالوگ و دیجیتال رو میخریم و با کلی زحمت با خودمون به همه جا حمل میکنیم. بعدش هم کلی از وقت و توجه رو صرف این میکنیم که جالبترین عکسها رو بگیریم. با کلی هزینه دوربین فیلمبرداری میخریم چرا که فکر میکنیم در فیلم خیلی چیزها رو میشه داشت که در عکس نیست. تازه باید از خودمون حتما یکی داشته باشیم که مبادا لحظه ایاز دست بره. هرکجا هم که هستیم بیشتر از اونی که بشه از مناظر زیبای اطراف لذت برد باید حواسمون به ضبط اون خاطرات باشه چرا که بعدا میخوایم ببینیم و حالشو ببریم! (غوره نسیه به از حوای نقد شنیده بودین؟!)

الان آلبومهای عکسی داریم که مدتهاست اصلا نگاهش نکردیم. عکسهای دیجیتال که دیگه حرفشو هم نزن که اصلا کسی بیاد پای کامپیوتر، حال و حوصله این کارها رو نداره. فیلمهایی رو که از دوربین منتقل کردم و کلی وقت برای تفکیک و مونتاژش صرف کردم، بیشترشونو حتی یک بار جهت آزمایش کردن سالم بودنشم نگاه نکردیم. باز من وقت کپی و ادیتش یک نظر حلال دیدم، حوا که فکر نکنم اصلا خبر داشته باشه چجورین فیلمامون!

دو حلقه فیلمی که اخیرا (حساب تعداد ماهش از دستم در رفته!) گرفتیم همینطور داره خاک میخوره گوشه خونه و اصلا دیگه سراغشم نرفتم. کسی هم سراغشو نگرفت! دوربینها هم که هر کدومشون افتاده یک طرف و هیچی دیگه.

اینجا رو هم روزی که شروع کردیم (با هم) شاید دلیل دومش بعد از زدن حرفهای دلمون (بصورت نقد!) به همدیگه، قضیه ثبت خاطراتش بود... حتما میتونین حدس بزنین چه وضعی داشته و خواهد داشت؟!

آدم