Monday, May 17, 2004

امروز رفته بودم کلاس

البته برای یاد گرفتن زبان ولی خوب انگار هیچ پیشرفتی نداره واقعا یاد گرفتن یک زبانه دیگه سخته و لی خب از حق نگذریم خودم هم اصلا تمرین نمیکنم.با حال استو من همش منتظرم ولی هیچی نشمیشه و فقط نامیدی حالا یک مدتی که کمی بیشتر میخوانم امیدوارم مفید باشه صبر هم خیلی کار سختییه .
چقدر ارزو دارم که یک زمانی باشه که بتونم هم حرف بزنم و هم بخوانم.حوا تازه احساس بیسوادها رو درک میکنه اون هم تو عصر اطلاعات .
این پشه های نامرد یک دماری از از این بچه ما در اوردن که یک جای سالم روی صورتش نیست و کلی خوشگل شده .مامانم نیست که دعوام کنه چون که فراموش کرده بودم که توری پنجره
ببندم.خوب پس فلان

حوا